من و آینده من



بدون شرح

و خدایی که در این نزدیکیست

جمعه 17 مهر 1394برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

دوسالگی

وبلاگ من و آینده من دو ساله شد

درمهر ماه 1389  بعد سالها  تصمیم گرفتم وبلاگ من و گذشته من را تعطیل کنم و فعالیت دوباره هم را با نامی جددی شروع کنم که بعد از مشورت با دوستان نام من و آینده من  برگزیده شد

مهرماه 1390 هم فعالیتو بطور رسمی تر شروع کردم

و امسال مهر ماه 1391 وارد دوسالگی خود شد

که متاسفانه بخاطر فعالیت کم من تعداد کمی از دوستان به وبلاگ سر میزنند  فعالیت من بیشتر در شبکه های اجتماعی  انجام میشود

و برنامه من با وارد شدن به سه سالگی وبلاگ نوشتن ااتفاقات ویژه زندگی خواهد بود تمام سعیمو میکنم

و من یک علت دیگر پایین امدن امار را کد امنیتی که خیلی برایم اتفاق افتاده که به وبلاگ دوستان رفتم و هنگام زدن کد بمشکل برخوردم و مدیریت سایت هم اعلام کردم (پرشین بلاگ)

برای همین شاید به بلوگفا و یا پارسی بلاگ وعیره که نظر سنجی میگذارم

موفق و پیروز باشید

پ.ن: متاسفانه از امروز محل کارم تعطیل شد و تا پیدا کردن کار جدید باید خانه باشم التماس دعای از همه دوستان دارم

پ.ن : انتقادات و پیشنهادات دوستانرا پذیرا هستم

پ: دوستانی که در شبکه های فیسبوک کلوب و... اعلام کنند

 

 

 

سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

روز پدر

روز ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر را بشما تبریک میگم

روز پدر

سلام خیلی چیزها تو ذهنم هست که دوست دارم بنویسمش ولی وقت کم و پراکندگی زیاد

اگر یادتون باشه در هفتهای گذشته درمورد عمل برادرم گفتم از دیروز به بخش منتقل کردند و من بعد از مدتی دیدمش ولی نه ان برادر یکه همه فامیل و خانواده با دستهای او بلند میشدند و هروقت به مشکلی برمیخوردند فقط او بود کارگشا برادر عزیزم مانند یک بچه روی تخت دراز کشیده بسختی افراد را میشناسد و همش گریه میکند که چرا عمل کرده و خودرا به دکترانی سپرده که هیچ نمیفهمند

کار من از دیروز شده گریه  و میدانم همین که الانهم هست از دعا و شفا است وگرنه همین هم نبود

برادر بزرگم که از دوران جوانی سرپرستی خانواده را بعد از مادرم قبول کرد و سالها هم برای همه برادر بود و هم پدر و تمام شهر زیر دستانش گاهی بخاطر خانواده بارها شهرا زیرپا میگذاشت حالا یک اتاق کوچک روی یک تخت و هرروز سر اینکه کی پیشش بماند ..................

ولی دیدگان من چیز دیگری دیده برادرم عزیزم عشقم و................................ چرا چرا چرا

دستم به هیچ کاری نمیرود امتحان دارم ولی نمیتونم درس بخوانم همش صورت گریان و .......رو جلو چشمم هست

حتی فکر اینکه باید سالها رو یبیلچر باشد سرم درد میگیرد ولی نه بعنوان یک فرد سالم کسی که جسمم دراین دنیاست ولی روحش جای دیگه .....................

جز دعا کاری ازمن برنمیاد و گیره و التماس از خدا که انرا بما برگرداند سالم مثل قبل میدانم  برای خدا کار سختی نیست 

او دو پسر دارد و یک دختر 2 ساله  بخصوص این دخترا خیلی دوست داشت برنامها براش داشت ولی فکر اینکه دیگه مثل قبل نیست دیونم میکنه  همش خدا خدا مکینه

...............................................................

التماس دعا دارم از همه شما عزیزان

 

 

 

 

دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

دلنوشته

باسلام خدمت دوستان خوبم

یک ماه از سال جدید هم گذشت 

وبرای من امسال واقعا تنوع خوبی بود بخصوص کار کردن در کافی شاپ و فسفود 

و درمورد دانشگاه هم تصمیم گرفتم انصراف بدم  چون هم وقتش را ندارم وهم .............

فعلاهم که همانطور که گفتم در فسفود کار میکنم  فعلا راضیم  چون برای کسی که مثل من مجرد هست درامدش خوب هست و زمانش بهتر از وقت تلف کردن کردن

و نکته دیگه ای که همه خانواده را نگران کرده برادر بزرگم هست که قلبش دارد اذیت میکنه میکنه که همینجا ازشما دوستان میخواهم برای بدست اوردن کامل سلامتیش دعا کنید

پند و اندرز

تا نشناسی گهر یار خویش                 طرح مکن گوهر اسرار خویش

لب مگشا گرچه در او نوش هاست      گز پس دیوار بسی گوش هاست

از کلیات گلچین ابراهیم شادپرور

زندگی هر روز طرحی تازه میزند پس باید تحمل داشت

موفق و پیروز باشید

 

چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

سال 1390

 

 سال 1391
باسلامی دوباره خدمت دوستان خوبم
داریم کم کم بپایان سال 1390 نزدیک میشویم
 سالی که پر از التهاب بود برای من یادم هست در دوران نوجوانی همیشه به این سال فکر میکردم با خودم هزاران فکر میکردم و چندین برنامه داشتم
ولی روزگار بمن نشون داد بسیاری از وقتها زندگی انطوری که ما دوست داریم پیش نمیرود
خود میدانم اگر بخواستهایم نرسیدم خود کردم راه را درست انتخاب نکردم
عمر بطالت گذشت رفت و الان موقعی رسیده که باید برداشت میکردم
میدونم گفتن این حرفها دیگه فایدهای نداره اینرا برای دوستانی میگم که تا بسن من برسند خیلی راه دارند
اقایان اگر تا این سن کاری نداشته باشند دیگه کاری نیست و اگرهم باشه بطبع نیست
دوستان امسال هرچی بود گذشت باید برای سال آینده برنامه ریخت
بهر حال زیاد حرف نزم امیوارم اگر از من دلخوری چیزی دارید حلال کنید
فعلا تا سال 1391 با همه شما خدا حافظی میکنم
پ ن : احتمالا اگر کار جدیدم شروع بشود تا اخر شب سر کار هستم و امکانش هست کم بتونم بدوستان سر بزنم
پ.ن : همینجا لازم میددونم از مدیرین سرویس دهنده وبلاگهم تشکری کرده باشم که تا امروز خیلی جهت بهبود کمکم کرده اند
موفق و پیروز باشید
 

پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:سال 1390,

  توسط بهداد  |
 

بیکاری

 

باسلام خدمت دوستان خوبم

بروز رسانی وبلاگ کمی دیر انجام گرفت چون منتظر بودم تا ببینم سر انجام چه خواهد شد

گل زیبا

درست 15 خرداد 1389 با هزار امید وارد یک شرکت شدم  اوایل بسیار خوب بود ولی درست مهرماه همان سال حقوق قانون کار به روز کاری تغییر کرد یعنی هرچه کار بیشتری تحویل میدادیم بیشتر میگرفتم  من مدتی قسمت خدمات شرکت بودم تا اینکه به قسمت پالایش برگشتم سال 1390 گفتند سمتم شده نماینده شرکت  چند ماه بعد دوبباره به کسی دیگه تا اینکه مهر 13980 شرکت قبل یقرارداش لغو شد با شرکت جددی قرارداد بستم که اگر بگم با چه وضعیتی کار میکردیم باورتون نمیشه  بیمه را 3الی 10 روز برام رد میکرد حقوق میانگین 500000 توامان ولی بازهم امیدوار بودیم استخدام شویم درست برج 11 امسال گفتند قانون اومده که شرکتها حذف و خود ادارات باما قرارداد ببنید 

از گوشه کنار خبرهای متفاوتی بما میرسید  تا اینکه 9 اسفند گفتند تعطیل چون بودجه نداریم  بسیاری از دوستان هرکجا که میتوانستند رفتند استانداری اداره کار رهبری و................... هیچ که هیچ که اخر پنجشنبه گذشته گفتند شنبه بیان وسایلتونو جمع کنید

امروز رفتیم  گفتیم شاید فرجی بشه ولی ساعت 12 اعلام شد که بروید فادیهای ندارد بودجه نیست بیمه بهمن و اسفند نمیدهند و حقوقشم گفتن میدند که من امیدی ندارم

از 17 اسفند امتحانات دانشگاه هم شروع میشه تا 27 اسفند   که احتمال زیاد فرصت نکنم بیام نت

تمام فکرم مشغول هست چند جا سپرند برام  تا اسل اینده ببینم چه میشه احتمالا باید دانشگاه را هم بیخیال بشم چون سر هرکاری برم فکر نکنم بگذارند بروم دانشگاه

امسال هم مثل هرسال دارد تلخ تمام میشه مثل اینکه بازهم استراب  وناراحتی و

تنها امیدم اول بخدا و بعد به خانواده است که میدونم خیلی غصه منرا میخورند خدا خودش رحم کنه

هم بمن وهم به همکاران متاهل و ................. من

کیش و مات

التماس دعا دارم از همه شما دوستان

موفق و پیروز باشید

افوض المری الله ان الله البصیر العباد

 

شنبه 13 اسفند 1390برچسب:بیکاری,

  توسط بهداد  |
 

متفرقه

 

 

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

 آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت

 برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر برق غیرت چو چنین می جهد از مکمن غیب شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت

مددی گر به چراغی نکند آتش طور                                                

زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم نیست چون آینه ام روی ز آهن چه کنم کارفرمای قدر می کند این من چه کنم

تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم

دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم

 چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم                                                

 

 

حافظا خلد برین خانه موروث من است

اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم                                                

 

 

دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

محرم

باسلام خدمت دوستان خوبم ایام محرم فرا رسید

تو این شبها یادی از برادرکوچکتان هم بکنید

تا این لحظه هنوز کارهایم به سر سامان نرسیده فکرم انقدر مشغول هست که فرصت فراهم کردن مطلب ندارم

ولی سعی میکنم به وبلاگها دوستان ر بزنم

ملتمس دعا

دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

دل نوشته 4

باسلام چند روز هست چند مطلب مینویسم ولی باز پاکش میکنم

خیلی بده که آینده برایمان مشخص نباشه درست هست که خود میسازیم ولی همش دست ما نیست (تقدیر ,سرنوشت, و........................)

درسهای دانشگاه شروع شده  چون رشته مارا تازه گذاشتن (خدمات قضایی) هنوز کتاب کاملی براش نیست استادهاهم خوب نمیتوانند بشکافند درسهارا

خانه که حسابی رو دستم خرج انداخت  ولی روبراه شد

کار هم فعلا مرخصیم طبق خبرهایی هم گرفتم اصلا روش نمیشه حساب باز کرد  کار زیاد هست تو جامعه ولی بدنبال کاری میگردم که فردا نگران تعدیل نیرو ویا تعطیل شدن کار نباشم 

از نظر سلامتی هم دستم تو گچ هست و هزاران فکر که ذهنمو مشغول کرده که نه صبح دارم و نه شب

  از قدیم گفتن یک دیوانه یک سنگ تو چاه میاندازه که هزار عاقل نمیتوند در بیاورند مثل من هست یک ازدواج عجولانه و انتخاب کار عجولانه باعث شده هم گذشتم خراب باشه هم حالم و هم آینده ام

ناشکری خدارا نمیکنم چون میدونم هرچه بلا سرم اومده مقصر خودم هستم یکسری امال و ارزوهایی که واقعیت نداشت

و یک بدی دیگه اینه که وقتی اینهمه بلا سرت اومده و تلاش میکنی بهش برسی بگن زیاده خواهی تو چرا (چرا من نه)(اینو هنوز بمن نگفتن اینو کسی به کسی دیگه گفت )

اگر حساب کنی عمر انسان 50 سال بیشتر هست  مثل منکه 30 سال گذشته آیا برای 20 سال ارزش داره برای این دنیا تلاش کردن ؟

پ.ن : شرمنده چندین مطلب را خلاصه کرده بودم تو این مطالب

پ.ن : ایام محرم و عزا داری برای اقا ابا عبدالله حسین علیه السلام  قبول اقا باشه

پ.ن : نظرات انتقادات و پیشنهادات دوستانرا پذیرا هستم

موفق و پیروز باشید

التماس دعا

 

 

دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

زمستان

با سلام  خدمت شما خوبان

امروز اولین روز فصل زیبای زمستان هست  فصلی که همه ما خاطرات زیبایی  را در آن تجربه کرده ایم

از طبیعت تمامن سفید آن گرفته تا سرمایی شدید که انگار تمامی ندارد

و دوستان محصل  (تعطیلات)لبخند

انشالله که شب یلدای خوشی را با خانوادهتان گذرانده باشید

سه ما پاییز هم هرجوری بود تمام شد منهم گچ دستمرا باز کردم  مادرم هم سلامتی خودشو کاملا بدست آوردلبخند

باورتون میشه الا 9 ماه از سال گذشت و تا سه ماه دیگه که به یک چشم بهم زدنی تمام میشه و بهار دیگهای شروع خواهد شد

یک مورد دیگه تا یادم نرفته در مورد قالب وبلاگ  بعد از مدتها که بدنبال قالبی میگشتم که با سلیقه خودم سازگاری داشته باشه  قالب یکه در حال حاضر مشاهده میکنید همان قالب محرم هست که بعد از درخواست از طراح جهت تغییراتی به این صورت در آمده که همینجا تشکر میکنم (این قالب را شما میتوانید در سایت طراح قالب ببینید موجود میباشد )

و بسیار تشکر میکنم از دوستانی که جویای احوالم بودند

مژده رحمت

هاتفی از گوشه میخانه دوش                 گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف الهی بکند کار خویش                     مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر                     تامی لعل آوردش خون بجوش

گر چه وصالش نه بکوشش دهند           هر قدرای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست          نکته سر بسته چه دانی خموش

گوش من و حلقه گیسوی یار                   رو ی من و خاک در میفروش

رندی حافظ نه گناهست صعب                      با کرم پادشه عیب پوش

داور دین شاه شجاع انکه کرد                روح قدس حلقه امرش بکوش

ای ملک العرض مرادش بده

وز خطر چشم بدش دار گوش

موفق و پیروز باشید و زمستان خوبی را بگذرانید

التماس دعا

 

دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

  توسط بهداد  |
 

 



این وبلاگ دلنوشها و رخدادهای زندگی شخصیمرا مینویسم


 

دلنوشته های من
خاطرات
غمنامه
ایام خاص
شهادت
میلاد
سالگرد
اطلاعیه

 

 بدون شرح
 دوسالگی
 روز پدر
 دلنوشته
 سال 1390
 بیکاری
 متفرقه
 محرم
 دل نوشته 4
 زمستان
 برف
 هفته غم
 دیروز و امروز
 دلنوشته
 صداقت
 پست ثابت
 صداقت
 پاییز
 ازدواج مجدد
 متفرقه
 متفرقه
 محرم
 دل نوشته 4
 زمستان
 برف

 

مهر 1394
مهر 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390

 

بهداد

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من و آینده من و آدرس manayandeman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دختر پاییز
من و آینده من
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 3182
تعداد مطالب : 44
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1